Thursday, August 24, 2006
جمعه 3 / شهریور / 1385
من دوباره باز با کوله باری از واژه های نارسا و یک بغل سکوت به ضیافت تو آمدم در انتهای یاد
Comments:
<< Home
سلام. دعوا كه نداريم! من كلي خاطره ي بد از شيراز دارم وگرنه خيلي هم لذت بردم از شيراز. كاش كمي دقت مي كردي از اين پستم. اينها مي تونه نظراتن يه آدم بي ذوق باشه كه فقط محدوده ي خودش رو مي بينه. مي خواستم بگم كه طرز فكرها متفاوته و افرادي هم هستند كه كوته فكرند. دليل نميشه مثل همه ي وبلاگ نويسهاي رسمي و خشك بيام بنويسم شيراز شهر جالبي بود و من از ديدن آن لذت بردم!
با چند تا غزل به ياد اولين سالي كه بدون نجمه زارع غزل گفتيم به روزم. مطمئنم كه نجمه هم منتظر شنيدن حرفاتونه....
آنچنان خبری نیست.. موردی شخصی نویس شده دوست .. نیامدی با کوله بارت هنوز ؟http://www.9m.com/upload/31-7-2006/0.411154355838.gif
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home
Subscribe to Posts [Atom]